سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جوانمردى مهرآورتر از خویشاوندى است . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
پنجه خونین فتنه بر قاب قدسی امام(ره)

ساختارشکنان به راهبرد عبور از امام‌خمینی(ره) رسیده اند

ماجرای فتنه اخیر این روزها عمق خود را از دیده‌ها می‌گذراند: چه عوام، چه خواص.


ماجرای فتنه اخیر این روزها عمق خود را از دیده‌ها می‌گذراند: چه عوام، چه خواص.


غبارها و حجاب‌های فرونشسته از قیل و قال اهل مغلطه و مریدان لشکر وسوسه، این‌روزها میدانی را فراروی ملت گشاده که پرچم سوارانش به «یاران» می‌ماند و رجزهایشان به آشنایان. اینان مدت‌هاست که از «نام‌ها» می‌گویند بی آنکه «نشانه‌هایی» از دل سپردگی به یار داشته باشند. می‌غرند و می‌خروشند و فریادها بر می‌آورند اما دیگر شوری برنمی‌انگیزند.


ماجرای امروز سپهر سیاسی کشور، بی‌تردید اینگونه است. کسانی که برای حضور در قدرت خود را مسلح و مزین به گفتمان امام و انقلاب می‌کردند، زمانی که قدرت را از کف رفته دیدند، همچنان از امام(ره) گفتند ولی دریغ از اینکه منش و روشش را تداعی کنند. وقتی اینان از همنشینی با کسانی که هم‌کیش سیاسی خود و انقلاب نبودند سخن به میان آوردند گرچه انتقادات از شیوه ناخوش آنان به میان آمد ولی این روش را چتری برای همه تعریف کردند. از انقلاب گفتند و مطرودان انقلاب را به یاری گرفتند، آرام آرام متاع خود را بر آفتاب فکندند، قانون را به لبه فراموشی سوق دادند و جمله پیر فرزانه انقلاب را به فراموشی که: «غلط می‌کنی قانون را قبول نداری».


بعد از انتخابات نیز گذرگاه‌ها را به تئوری «پارلمان خیابانی» آلودند. غفلت از پایه‌های نظام را با تئوری «پرندگان گردن چرخان» توجیه کردند و از «شورش خودی علیه خودی» به مثابه یک شکاف اجتناب‌ناپذیر سخن راندند.


سران بی‌پر، مشت‌هایشان را گره کردند، نبض حادثه را در دستان خود می‌دانستند، طغیان کردند، ماه صیام را به پیش کشیدند، در روز ماندگار پیر جماران، «روز قدس»، از ایدئولوژی نظام عبور کردند، حاصل تلاش‌ها و تدبیرهای او برای جهان اسلام را به متاعی ناچیز فروختند و سد سعادت و حجاب هدایت را برای خود و یارانشان به ارمغان آوردند.


ماجرای امروز اینان در این روش و منش متوقف نشد؛ نیات و خواست‌هایشان سرانجام لوح ملفوف‌شان را درید و عبور از امام هویت بخش را بروز دادند. ولایت را منحصر به سال‌های 60 کردند، جبهه و سنگرهایی فراخ گشودند و عقده‌گشایان را در آن جای دادند. تئوری‌هایشان نیز کاملاً مشخص بود:


- خروج از سلسله مراتب


- طغیان علیه حاکمیت


- قیدگریزی و ضدیت با نظم موجود


- قیام در شرایط برای موقعیت


- انتشار اندیشه شورشی برای نتایج فوری


- در انداختن جنگ با کلام و جنگ قرائت‌ها از دین و قانون


- هدایت اعتراض‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، قومی و. . .


بی‌تردید این تئوری بود که از اعماقش«خلق مناسبت» برای بهره‌گیری ظهور پیدا کرد. جمع‌ها و جمعیت‌ها به فراخور، به بستری برای تنش‌آفرینی و ایجاد فشار بر نظام و نظم موجود تبدیل شد و ساختارشکنی‌ها برای تعریف وضعیتی جدید در دستور کار قرار گرفت.


روش‌های این سران فتنه اما هرچه نبود، یک موقعیت شورش در چتر گسترده آنان را فراهم آورد. باورها؛ ارزش‌ها و هنجارها به چالش کشیده شد و در آخرین اقدام به ساحت آن پیر فرزانه، بنیانگذار فرهیخته نظام جسارت شد.


این اقدام که بی گمان یک مصیبت بود با اشتباهی بزرگتر از سوی آنان مواجه شد. به جای آنکه عمل و کنش ناهنجار را محکوم کنند،خود به تئوری توهم دست یازیده و این اقدام را مشکوک جلوه دادند و به جای محکومیت، ترجیح را به پاک کردن صورت مسأله دادند. هنجارشکنی‌های موجود را تأیید کردند اما اهانت به ساحت رهبر کبیر انقلاب را هرگز!


این ماجراها اما در دل خود چه مواردی را قابل تأمل می‌سازد؟ خواهیم گفت.


1-اگر امروز به راحتی ساختارشکنی می‌شود، به اصول و پایه‌های نظام جسارت می‌شود بی گمان باید راز آن را در اقدامات و کنش‌های افرادی دانست که برای رسیدن به مرکب قدرت از هر اهرمی استفاده کردند.

وقتی جمعیتی را به خیابان کشیده و قبح اردوکشی‌های خیابانی را شکستند، کوتاه نیامدند، مسیر شعارها را به سوی قلب نظام متوجه ساختند و با قانون‌شکنی‌های خود سنگر جدیدی را برای معاندان قسم خورده انقلاب فراهم آوردند.


اقدام این افراد در این زمینه بویژه در اهانت به ساحت امام امت(ره) نمی‌تواند از دو سناریو خارج باشد.


الف- این اقدام به شکل خودساخته صورت گرفت تا رادیکالیسم در دو قطب اتفاق بیفتد. در این روش وقتی آخرین پرده‌ها نیز مصونیتی از اهانت نداشته باشند برای طرف ساختارشکن، فضای بازتری فراهم آورده و قطب مخالف نیز برای صیانت از آن به روش‌های رادیکال‌تری متوسل می‌شود. در این حالت عمق ماجرا عبور از نظام و محاربه با آن می‌باشد.


ب- در سناریوی دوم اما، عدم مدیریت حامیان، به کنشی مخاطره‌آمیز تبدیل شده و نبض حادثه از دستان آنان خارج شده است.


بی گمان درصورت درستی هر یک از این دو سناریو، عدم موضع‌گیری صریح سران‌ فتنه در حوادث مختلف نسبت به هنجارشکنی‌ها کمک شایانی به این مسأله کرده است.


2- محکوم کردن رسانه ملی به دلیل اطلاع‌رسانی در زمینه اهانت بزرگ به امام‌(ره) که از سوی برخی سران فتنه و مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) صورت گرفته بسیار تأمل برانگیز است. کتمان اقدام شنیع حامیان فتنه و محکوم ساختن رسانه ملی گرچه از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) صورت گرفت اما این پرسش‌ها را به جای گذاشت که: الف- آقای انصاری قائم مقام این موسسه، هنجارشکنی علیه مقامات نظام را تأیید کرده‌اند اما چرا نسبت به محکومیت آن اقدامی نمی‌کنند؟ آیا این مؤسسه از بی‌بصیرتی رنج می‌برد و یا اینکه توهین به مقام ولایی کشور در منظومه فکری ایشان چندان مهم به نظر نمی‌رسد. ایشان چرا توهین به اصول و پایه نظام را تنها در حد یک هنجارشکنی تنزل داده و اصولاً چرا در این زمینه موضع نشان نمی‌دهند.


ب- آقای انصاری چرا شرایطی را که منجر به این ساختارشکنی شده منقطع و گسیخته از هم دانسته و عاملان شکل‌دهی این مسأله را با همان صحیفه ماندگار امام (ره) تطبیق نمی‌دهند.


ج- اصولاً چرا ایشان عمل اظهر من الشمس توهین به امام راحل را کتمان کرده و سخن از گزارش نشدن این موضوع به میان می‌آورند. راستی منابع آنان برای خبرگیری در این زمینه چه بوده است؟

3- خشم ملت انقلابی نسبت به توهین به رهبر کبیر انقلاب بی‌گمان حاصل اقدامات قانون‌گریزانه موسوی و سایر همدستانش می‌باشد. آنها به وضوح نشان دادند که برگ دیگری از ساختارشکنی‌های جریان اصلاحات را به منصه ظهور رساندند اگر در سال‌های حاکمیت دوم خردادی‌ها از به بایگانی سپردن اندیشه‌های امام(ره) سخن به میان می‌آمد امروز تمثال ایشان توسط دست‌های ناپاک پاره می‌شود. اما اینان باید بدانند بادی که امروز کاشتند بی‌شک همین روزها از آن طوفان درو می‌کنند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/22:: 7:54 عصر     |     () نظر